تشنه کام

شعر

ای اجل

از ازل شد این دلم بر زلف پر پیچش اسیر

دور من جای کفن پیچید یک مشتی حصیر

شرم دارم زنده هستم در میان روضه ها

ای اجل در ظهر عاشورا بیا جانم بگیر



[ دوشنبه 92/8/13 ] [ 10:22 صبح ] [ محسن مقیسه ] نظر