برداشت اشعار فقط با ذکر منبع جایز میباشد
تشنه کامشعر |
با سلام
برداشت اشعار فقط با ذکر منبع جایز میباشد [ یادداشت ثابت - جمعه 91/10/2 ] [ 2:47 عصر ] [ محسن مقیسه ]
نظر دو دم محرم
با سلام بعد از مدت ها تصمیم گرفتم به روز رسانی وبلاگ با شروع محرم انجام بدم تمامی دو دمه های زیر بر وزن (ای اهل حرم میر و علمدار نیامد) می باشد. انشا الله میوندارا بخونن و ثوابی هم نصیب بنده بشه شب اول ارباب میا کوفه خریدار نداری/ کسی یار نداری جز طوعه دگر یار وفادار نداری/ کسی یار نداری دم پاره:حسین میا به کوفه /کوفه وفا نداره /کوفی بی مروّت /شرم و حیا نداره شب دوم زد خیمه شه و گفت اعوذ بک یا رب/امان از دل زینب بر نی رود اینجا سر هفتاد و دو کوکب/ امان از دل زینب دم پاره: فریاد یا محمدا حسین رسید به کربلا شب سوم بنگر پدرم تاول پا ، روی کبودم/دلتنگ تو بودم جز پیش سرت سفره دل را نگشودم/دلتنگ تو بودم دم پاره: من الذی ایتمنی یا ابا --- چرا تو خونین دهنی یا ابا شب چهارم شرمنده حسین جان که به جز این دو ندارم/ای صبرو قرارم نذر تو نمودم همه ایل و تبارم/ ای صبرو قرارم دم پاره: حسین فدای تو دو طفلان من --- نما قبول شها تو قربان من شب پنجم عبدللهم و وارث سردار حنینم/فدایی حسینم شد ذکر عموعموعمو شهادتینم/فدایی حسینم دم پاره: عبداللهم عبداللهم من عاشق ثاراللهم شب ششم مرگ در راهت عموجان از عسل شیرین تر است/قاسمت یک لشگر است مجتبی چون تیغ در دستش بگیرد محشر است/ قاسمت یک لشگر است دم پاره:افتادم از پشت فرس عمو به فریادم برس شب هفتم اتش زده این خنده تو بر دل زارم/شش ماه انارم شرمنده ام و راه پس و پیش ندارم/ شش ماه انارم دم پاره: گلوی اصغر هدف تیر شد /به خیمه مادرش زمین گیر شد شب هشتم این پیکر صد پاره تو کرده کمانم/علی تازه جوانم بگذار زبان بار دگر روی زبانم/علی تازه جوانم دم پاره:وای علی اکبرم نور دو دیده ی ترم شب نهم دو دم معروف ای اهل حرم دم پاره:الا العباس واویلا حسین تنهاست واویلا شب دهم دودم معروف مکن ای صبح طلوع دمپاره:امان از دل زینب چه خون شد دل زینب [ سه شنبه 94/7/21 ] [ 9:52 صبح ] [ محسن مقیسه ]
نظر 175
c 175ساقی را دست بسته کنار نهر فرات چشم پر خاک و استخوان به گلو شادی روح پر فتوحشان صلوات [ سه شنبه 94/3/5 ] [ 7:58 صبح ] [ محسن مقیسه ]
نظر چای تلخ عراق
ان شاءلله اربعین کربلا آنچنانکه به قلب اهل کویر سایه سرد باغ میچسبد بعد ده روز چایی روضه چای تلخ عراق میچسبد
[ چهارشنبه 93/8/28 ] [ 1:11 عصر ] [ محسن مقیسه ]
نظر حضرت مسلم بن عقیل
یک بند از ترکیب بند حضرت مسلم تقدیم شما من از این شهر و از این مردم بد بیزارم مسلمم ، میثم تمار حسین بر دارم از زمانی که نوشتم به تو ارباب بیا شده نفرین به خود و دست گزیدن کارم روزها فکر من این است که وای از زینب همه شب تا به سحر با غم تو بیدارم گر چه دل تنگ شدم بهر تماشای رخت سوی من آمدنت میدهدم آزارم گفته بودم که بیا یار فراوان داری حال بی یارم و شرمنده ام از گفتارم وعده دادند امان نامه و شمشیر افتاد تشنگی شد سبب خاتمه پیکارم روی لبهای پر از خون من این ذکر مدام به لب خشک تو و کودک شش ماهه سلام [ یکشنبه 93/8/4 ] [ 11:40 صبح ] [ محسن مقیسه ]
نظر شعر حج تمتع
تقدیم به همه حاجیای عزیز به خصوص همسفرای سال گذشته بنده حاجی سلام زنده باشی الهی فدات بشم شبیه قرص ماهی الهی زندگیت باشه رو اصول الهی حج همه باشه قبول روزگار دلت حاجی چه جوره شبیه قبل یا که پر ز نوره چی شد که تو راهی اینجا شدی تو هم یه قطره ای ز دریا شدی چی گفتی حاجی با خدا تو سینه شدی تو هم مسافر مدینه یه چشم به هم زدن دیدی ناگهان نشستی تو روضه سبز رضوان چی شد شدی زائر قبر نبی اومدی سایبون بشی تو بقیع قربون اون دلی که پر زخون شد با یک نگاه به بقیع نیمه جون شد حالا تو هم میدونی کی غریبه غریبی امام رضا عجیبه کی میدونه کجا، خدا عالمه ما رو خرید با نگاهش فاطمه بگو حاجی جنب ستون حرس ساختی برای هوسات یک قفس پیش ستون توبه عهدی بستی نیاد یه روز که توبتو شکستی قربون چشم و دلی که حزینه بیا بریم به مکه از مدینه جلوی چشمته همش یکایک تو گوشته هنوز صدای لبیک یه دست لباس که مثل برف سفیده ببین خدا برات چه خوابی دیده چی شد حاجی راهی اینجا شدی قطره بودی یکدفه دریا شدی به این که میگم نکنی یه وقت شک خدا به تو قبل تو گفته لبیک یادت میاد اون لحظه بی نظیر حاجی میگفت همه سراتون به زیر مثل یه رویا بود شبیه یک خواب سه تا دعا که میشه زود مستجاب یادت میاد زدی به صورتت آب حاجی بگو چی شد شدی انتخاب قربون اون اشکای پاک و نم نم نوش جونت جرعه آب زمزم قربون قدت حاجی مثل سرو میآی بریم صفا ، صفا و مروه حال و هوای عرفه نکردی ندیدی آقا رو یا که کوه دردی دل تو هم ز غصه ها شده پر آقا اومد یا نیومد تو چادر اونجایی که میخوندی امن یجیب پیچید تو خیمه دلت عطر سیب یادش بخیر شب، من وتو تو مشعر چه حالی بود شبیه روز محشر توی منا چه آرزویی کردی فکر میکنی سال دیگه برمیگردی زدی به خونه دلت کمی رنگ حاجی به شیطون دلت زدی سنگ حاجی دیگه آخرشه خلاصه قربون هر چی سر صاف و تاسه گرچه غذاهامون همه یکی شد اگر چه افتادیم همه به قدقد غذای مادرم دلم زده لک ماهی بسه تن شده پر ز پولک اگر چه شد تو مکه کارمون سخت اتاق 2 در2 چهار پنج تا تخت اگر چه صبحانه فقط پنیره قربون بربری نونم خمیره گرچه آسانسورا شدند زمینگیر شبیه پروازا شدند با تاخیر اگر چه توی منا جا نداشتیم پامون رو کله هم گذاشتیم گرما و راه خودش یه پا عزاء حاجی مگه ماست و خیار غذاء اگر چه قاطی شد دیگه شب و روز بعضی از آقایون شدند عرق سوز هر چی که بود دیگه تمومه سفر حرفم و باید بکنم مختصر یادت نره چه عهدایی رو بستی نیاد یه روز که عهدت شکستی الهی زندگیت باشه رو اصول الهی حج همه باشه قبول ولی بگم تاره شروعه راهه دل بده به خدا خودش پناهه الهی که شهید بشی لاله شی الهی که حاجی هر ساله شی
[ جمعه 93/7/11 ] [ 1:28 صبح ] [ محسن مقیسه ]
نظر علی میبخشد
ما توبه نکردیم ولی میبخشد بر تلخی ما او عسلی میبخشد در روزجزا که سربه زیریم همه ما را به محبت علی میبخشد [ سه شنبه 92/11/1 ] [ 7:34 صبح ] [ محسن مقیسه ]
نظر عبد عاصی
زبس من گنه کارم و عاصیم دهم حق به تو گر که نشناسیم ولی سر در خانه ام حک شده زگهواره تا گور عباسیم [ یکشنبه 92/10/22 ] [ 1:22 عصر ] [ محسن مقیسه ]
نظر کلاغ رو سیاه
از کفتران تو ره قلبم جدا شده همچون کلاغ رو سیهی بی حیا شده عمریست دانه خورده ام از صحن های تو عمریست لانه ام خود گنبد طلا شده فرقی میان گرگ و آهو نذاشتی هر کس رسید پیش تو حاجت روا شده آقا کلاغ را به حرم راه می دهی؟ در این سرم دوباره هوای شما شده آه ای کبوتران حرم یاریم کنید گویا رضا به آمدن من رضا شده
[ چهارشنبه 92/10/11 ] [ 10:4 عصر ] [ محسن مقیسه ]
نظر چهل سالت گذشت
کودکان زیر پر و بالت چه بر بالت گذشت در چهل منزل چه دید که چهل سالت گذشت طاقت دیدار راس دلبرت بر روی نی چوب محمل خوب میداند چه بر حالت گذشت [ یکشنبه 92/10/1 ] [ 2:41 عصر ] [ محسن مقیسه ]
نظر |
|
|