سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشنه کام

شعر

هیئتی ها نخوانند

گشته دلم خسته ز دوری تو

 صابرم امّا به صبوری تو

بندِ دلم بسته به تار موته

بنده هرشب تو روبروته

اومده ام درد دل افشا کنم

سفره دردامو برات وا کنم

اون قدیما چه روضه هایی داشتیم

تو دلامون عشق تورو می کاشتیم

چشم همه منتظر شما بود

بیرون روضه هم خدا با ما بود

یکی یه شب خواب شما رو می دید

یا که صدای مادرو می شنید

بوی حرم تو هیئتا می پیچید

مادرتون گلهای مارو میچید

به بچّه های پاکمون صفا داد

بال پریدن توی جبهه ها داد

سینه زن هیئتمون شهید شد

جسم پاکش تو کرخه ناپدید شد

قدیمیا حال وهوایی داشتن

یادش بخیر چه روضه هایی داشتن

هفته ای رو به انتظار میشستن

چشماشونو رو هر گناه می بستن

به عشق اینکه شما هم ببینید

مثل شهیدا اونارو بچینید

کبوترای سینه سرخ هیئت

سینه هاشون خونی میشد زغیرت

تا که کسی سلام میداد به آقا

میشد دلا هوایی کربلا

اسم حسین(ع) خودش یه روضه ای بود

هیئتامون خودش یه حوزه ای بود

سینه زدن همراه معرفت بود

هیئتی بودنم یه جور صفت بود

ظاهرو باطن همه خدایی

اسم همه نبوده کربلایی

هیئتامون حالا شده یه بازی

کاری نداریم که تو هستی راضی

فکر همه سبکای اون ور آب

تو شب تاریکیم به اسم آفتاب

فکر اینیم تعدادمون زیاده

با چند نفر بازارمون کساده

تو شورمون می گیم حسینی هستیم

گرچه همیشه دلتُ شکستیم

صدای خوب معیار خوب و بده

هیئتی اونه که خودش رو زده

لطمه زدن بازی بچّه ها شد

گمون کنم آقا زما جدا شد

تو روضه ها از تو نشون نداریم

سایه مادری کمون نداریم

نشونی این که ز ما گسستی

رو ما در شهید شدن رو بستی

شده همه گناهامون یه عادت

تو هیئتم نمی کشیم خجالت

وقت زیادی که خواب ندیدیم

فقط تو رو توی خیال کشیدیم

ریا تو کارامون شده فراوون

نمیاد اشکمون تو روضه آسون

حسینی بودن برامون شعاره

روزی بدون تو خدا نیاره

شرمنده ام که یاوری نداری

تا که کنار کعبه پا بذاری

می گیم همش منتظرت نشستیم

تو خلوتا عهدامونُ شکستیم

غُصّه نخور ارباب مهربونم

یه روز میام تو هیئتت می مونم

می خوام آقا تو هیئتت پاک بشم

به زیر پای نوکرات خاک بشم

خوب یا بدم هنوز آقا گداتم

برای کربلا بده براتم



[ یکشنبه 92/2/22 ] [ 7:42 عصر ] [ محسن مقیسه ] نظر