سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تشنه کام

شعر

کمی ذوق و هنر دارم

بریز آبی به پشت سر که من عزم سفر دارم

مترسانم ز سختی ها که من قصد خطر دارم

شدم مانند آن مرغی که از پرواز محروم است

به آب و دانه مشغولم خوشم که بال و پر دارم

درون کوله پشتی ام کمی گندم کمی آب است

به دستم تکه ای صبر و کمی ذوق و هنر دارم

نمی دانم چه خواهد شد ، خوش آید هر چه پیش آید

هوای پر زدن در آسمان خیر و شر دارم

اگر تلخیه این ایام ، شیرینی زمن برده

چه غم زیر زبان خود، کمی شهد و شکر دارم

مگو با من که برگردم ، نزن فریاد در گوشم

هزاران مرتبه گفتم، که من دو گوش کر دارم



[ یکشنبه 92/2/8 ] [ 3:11 عصر ] [ محسن مقیسه ] نظر